محل تبلیغات شما

بسم الله الرحمن الرحیم

توی سالن مطالعه کتابخونه ۱۷ شهریور نشستم، ۳ سال پیش خیلی زیاد برای درس خوندن میومدم اینجا. اونموقع یه خانمی تقریبا کل بعد از ظهر رو همین جا می‌موند حتی ناهارشم  میخورد.امروز با کمال تعجب دیدم هنوزم میاد، در همون ساعت، با همون تیپ رسمی و اداری.((: اصلا عوض نشده.خوبه نه؟ این روزا انقدر هرروز همه چی تغییر میکنه که همین ثابت موندای کوچیک، آدم رو متعجب میکنه :) بگذریم.

علی رغم اینکه کتابخونه خیلی کوجیکیه، محیطشو حتی آدماشو دوست دارم.

اینجا ک میام یاد یکی از بچه های بهزیستی میفتم، وقتی ازش پرسیدم تولدت چ روزیه؟ بهم نگاه کرد و با شوخ طبعی گفت روز تولدم برای شما مذهبیا قیام خونین ۱۷ شهریوره ولی برا ما تولد محسن ابراهیم زادست خخخ. خیلی دختر بامزه و شوخی بود دلم براش تنگ شده

ای جان جهان حضرت دلبر بازآی...

لذت وصل نداند مگر آن سوخته‌ای...که...

من از این نفس...از این بی سر و پا خسته شدم...

۱۷ ,کتابخونه ,خیلی ,همین ,رو ,ولی ,۱۷ شهریور ,کتابخونه ۱۷ ,محسن ابراهیم ,ابراهیم زادست ,زادست خخخ

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها